در سال 1342 در روستای کسب از توابع شهرستان ملایر در یک خانواده مذهبی فرزندی به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود او را محمد ظاهر نامیدند. دوران کودکی را تحت تعالیم خانواده بخصوص پدر مسائل دینی را آموخت وبه مکتب رفت برای آموختن قرآن.ایشان بسیار بچه ساکت ،با ادب و در عین حال جسوری به بار آمد. دوران ابتدائی را در روستا گذراند.برای ادامه تحصیل به جوکار رفت... تا اینکه در یکی از روزهااز پدر سوال می پرسد (آیا خدا وجود دارد؟) پدرش می گوید:این حرفها را چه کسی به تو گفته؟جواب می دهد:معلم بعد از آنپدر از رفتن او به مدرسه جلوگیری می کند. بعد از مدتی با دایی خود به تهران رفت ومشغول کار شد.با سن و سال کمی که داشت اما قدرت بدنی باور نکردنی داشت گوئی خداوند ایشان را برای کاری خاص آفریده اند.کم و بیش در فعالیت های انقلابی شرکت می کرند تا این انقلاب به پیروزی رسید. در سال 59 با آغاز شدن جنگ تحمیلی بدون رضایت از خانواده به جنگ رفت.در آنجا مریض می شود وقتی به خانه بر می گردد و از حالو هوای جبهه صحبت می کند پدر و مادر او را به خدا می سپارند و راهی جنگ می شود. آموزشهای مقدماتی را سپری کرده و وارد سپاه پاسداران می شود و به عنوان یک نیروی رسمی کار خود را آغاز کرده دوره های محافظتی را نیز گذرانده برای مدت کوتاهی به عنوان محافظ امام جمعه ملایر انتخاب شد. روح بالای ایشان برای جبهه ها پر می کیشید همانطور که بارها به دوستان خود گفته بود (من آمدم شهید شوم اگر شهید نشوم بعد از جنگ از سپاه استفا می دهم) آری ایشان با خدای خود عهد بسته بود. اینان به زمین خاکی تعلقی نداشتند واین جمله را خوب فهمیده بودند که دنیا محل گذر است و چه زیبا به دیدار معبود خود شتافتند.ایشان مالک اشتر روح ا.. بودند
آيا كسي هست جوابگوي فرزند شهيد ياري باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چند ماه است كه از وطن دور شده ام انسان در بهترين نقاط دنيا اگر باشد باز وطن چيز ديگري است
سلام ايران
سلام ملاير
امروز 28/2/91است فردا روز شهادت سردار شهید محمدظاهر عباسی میباشد که در این روز وقتی شهید عباسی نیروهای خود را برای عملیات به جلو می برد یک خودروی کمپرسی با اتمبیل شهید برخورد می کند که راننده سردار عباسی سالم از اتومبیل بیرون میآید و شهید عباسی که چندین بار در جنگ با دشمن بعثی زخمی شده بود اینبا توسط....شربت شهادت را می نوشد
شهيد محمدظاهر عباسي
|
|